تاريخ : یکشنبه دهم مرداد ۱۳۹۵ | 17:3 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@
شب...


من....


تنهایی....


و سیگاری که سر و ته روشن شد

.
.
.
.

اخرین رفیقم را اشتباهی سوزاندم!
 
 

 

 


برچسب‌ها: آخرین رفیق, شب, من, تنهایی

تاريخ : یکشنبه دهم مرداد ۱۳۹۵ | 16:53 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@
میکشم میکشی می کشد
 
هر ۳ میکشیم ...
 
اما او ناز تو را . . .
 
تو دست از من . . .
 
و من
 
ای وای باز فندکم را کجا گذاشته ام …. ؟!
 

برچسب‌ها: فندک, سیگار, تو, او

تاريخ : یکشنبه دهم مرداد ۱۳۹۵ | 16:43 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@

او هنوز روسری "آبی" میپوشد !!!!



و من سیگار فیلتر "قرمز" میکشم !!!



چه شهر آورد بزرگیست !

 

 


برچسب‌ها: سیگار, آبی, قرمز, روسری

تاريخ : جمعه هشتم مرداد ۱۳۹۵ | 23:42 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@

مانده ام

 

امروز صبح

 

تو را با کدام واژه ی عاشقانه صدا بزنم

 

دیگر

 

نفسم،عشقم، دلبندم،.....

 

تکراری ترین

 

 عاشقانه های دنیاست

 

اصلن بیا

 

از همین فاصله ی دور

 

تو را بغل کنم

 

و

 

آرام ببوسمت..

 

بگذار نجوای دلم را

 

به آهستگی

 

کنار گوشت زمزمه کنم

 

و بگویم

 

چقدر "دوستت دارم"..

 

وای...

 

چه صبحی میشود امروز

 

وقتی خورشید

 

از آغوش ما طلوع کند...

 


برچسب‌ها: دوستت دارم, عشقم, نفسم, صبح

تاريخ : جمعه هشتم مرداد ۱۳۹۵ | 14:26 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@

خیلی تند رفت کودکی هایم


با آن دوچرخه ی قراضه اش...


کاش همیشه


پنچر می ماند...

 

کاش....

 


برچسب‌ها: کاش, دوچرخه, قراضه, کودکی