تاريخ : چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۶ | 1:56 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@
تاريخ : جمعه سوم آبان ۱۳۹۲ | 0:23 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@
چه عجیب شهریست این شهر
شهری خفته همچون مردمانش
شهری بی روح و بی جان و بی حال...
چه صدای مهیب و وحشتناکی دارد این شهر
صدایی فراتر از هر صدای دیگر و وحشت آور تر
صدای بلند و گوش خراش سکوت...
سکوتی سنگین و سخت که عمق شهر را در بر گرفته
و شهر را جهنمی ساخته بی آتش...
صبر کن چه صدای عجیب و آشنایی!..
صدای پای رهگذری می آید
رهگذری دلشکسته و شب زده
رهگذری که صدای پایش سکوت تاریک شب را
در هم میشکند و میپیچد در گوش این شهر خاموش و مردمان خفته اش...
کیست این عابر پیاده؟!
چه میخواهد از جان این شهر و شب و مردمانش؟!
رهگذری جوان، سیگاری کنج لب و اندوهی از ته دل
احساس سرما میکند ولی درونش سرد تر از هوای بیرون هست
نگاهش زمین خفته و تاریک را شکار میکند و لحظه ای بی حرکت...
خیره به گوشه ای می ماند و می نگرد و میخندد...
ادامه دارد....
حسش نیس ادامه بدم فک نکنم هم ادامه بدم
شهری خفته همچون مردمانش
شهری بی روح و بی جان و بی حال...
چه صدای مهیب و وحشتناکی دارد این شهر
صدایی فراتر از هر صدای دیگر و وحشت آور تر
صدای بلند و گوش خراش سکوت...
سکوتی سنگین و سخت که عمق شهر را در بر گرفته
و شهر را جهنمی ساخته بی آتش...
صبر کن چه صدای عجیب و آشنایی!..
صدای پای رهگذری می آید
رهگذری دلشکسته و شب زده
رهگذری که صدای پایش سکوت تاریک شب را
در هم میشکند و میپیچد در گوش این شهر خاموش و مردمان خفته اش...
کیست این عابر پیاده؟!
چه میخواهد از جان این شهر و شب و مردمانش؟!
رهگذری جوان، سیگاری کنج لب و اندوهی از ته دل
احساس سرما میکند ولی درونش سرد تر از هوای بیرون هست
نگاهش زمین خفته و تاریک را شکار میکند و لحظه ای بی حرکت...
خیره به گوشه ای می ماند و می نگرد و میخندد...
ادامه دارد....
حسش نیس ادامه بدم فک نکنم هم ادامه بدم
یکی هم هست که زیاد جالب نیست حالا اونم بعدا میزارم اگه شد

پنج شنبه : 1392/07/18 ساعت: 23/47
برچسبها: شهر, خاموش, شهر اموش, رهگذر

