تاريخ : چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۲ | 19:3 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@
دوباره عشق...
یک طرفه باشد عشق نیست
هرکسی..
از عشق بگوید که عاشق نیست
عاشق نیست...
آن کس..
که هر دم دوست داشتن را...
برایت تعبیری کند
تعبیر راستین کند برایت رفتن را...
و..
ماندن را خیال....
عشق آن است...
که بماند به پایت و نرود...
گرچه هر روزش بگذرد با سختی و خار...
از معشوقه من...
یادبگیرید...
رسم دوست داشتن...
گل نارنج...
صدای بارون...
آواز پرستو...
خبری آمد...
بهار آمد ...
یار آمد...
قد بلندش...
ناز ابروهای کمانش...
رنگ خون باشد اون لب لعلش...
به من هدیه دهد بوسه ز بهرش...
من مسکین...
من آجز...
کور عاشق...
بگویید:گر بنگ یار آید به گوش...
نور امید حس شود...
چشم نابینا من...
بینا شود...
سردی تنم رفته...
باز قصه مان آغاز شود...
یک طرفه باشد عشق نیست
هرکسی..
از عشق بگوید که عاشق نیست
عاشق نیست...
آن کس..
که هر دم دوست داشتن را...
برایت تعبیری کند
تعبیر راستین کند برایت رفتن را...
و..
ماندن را خیال....
عشق آن است...
که بماند به پایت و نرود...
گرچه هر روزش بگذرد با سختی و خار...
از معشوقه من...
یادبگیرید...
رسم دوست داشتن...
گل نارنج...
صدای بارون...
آواز پرستو...
خبری آمد...
بهار آمد ...
یار آمد...
قد بلندش...
ناز ابروهای کمانش...
رنگ خون باشد اون لب لعلش...
به من هدیه دهد بوسه ز بهرش...
من مسکین...
من آجز...
کور عاشق...
بگویید:گر بنگ یار آید به گوش...
نور امید حس شود...
چشم نابینا من...
بینا شود...
سردی تنم رفته...
باز قصه مان آغاز شود...
برچسبها: دوباره عشق, نابینا, قصه, آجز
