تاريخ : سه شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۶ | 16:48 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@

مـَرد بـآیَد

وَقتـے مـُخـآطِبِشـ عـَصَبیـﮧ ، نـآرـآحـَتـﮧ ، مـےـخـواد دـآد بـِزَنـﮧ

وـآیسـﮧ روبـروشـ بگـﮧ

تـو چـِشـآمـ نیگـآ کـُטּ...بهتـ مـے گـَمـ تـو چـِشـآمـ نیگـآ کـُטּ...

حـآلـآ دـآد بِزَטּ...بگـو اَز چـے نـآرـآحـتـے؟

بَعـد مُخـآطبـ دـآد بـِزَنـﮧ ،گـِلـه کُنـﮧ ،فـَریـآد بِڪشـﮧ ،گـٍریـﮧ ڪُنـﮧ...

حـَتــے بـآ مـُشتـآےٍ زنـونـَشـ بِڪوبـﮧ رو سینهـ مـَرد...

آخـرٍشَمـ خَستـﮧ میشـﮧ و میزَنـﮧ زیـرـه گـِریـﮧ...

هـَمـونجـآ بـآیَد بـَغـلشـ کُنـﮧ...

نـزـآرـه تنهـآ بـآشـﮧ...

حـَرفـ نـَزَنهـ هـآ ، تـوضیح نـَدـه هـآ

ڪل ڪـل نـَڪُنـهـ هـآ...

فـَقـَط نـزـآرـه اِحسـآس ڪُنـﮧ تنهـآسـ...

مـَرد بـآیـد گـآهـے وَقـتـآ مـَردونِگیشـو بـآ سڪوتـ ثـآبِتـ ڪُنـه...

 


برچسب‌ها: مرد, سکوت, حرف, مخاطب

تاريخ : دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۶ | 17:21 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@

ایمان می آورم به دوستی و صداقت قاصدک !

سال هاست که ،

صدایم را شنید ...

نگاهم را خواند ...

محبتم را فهمید ...

غصه هایم را گریست ...

خوشی هایم را خندید ...

و همه شان را رساند به دوردست های خاکستری !

این روزها ، بیشتر از همیشه ،

قاصدک را می خوانم !

و "تو" امروز هر چه قاصدک دیدی ،

جز پیام دلتنگی های من چیزی از او نخواهی شنید !

 


برچسب‌ها: قاصدک, عشق, خنده, خاکستری

تاريخ : دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۶ | 11:20 | نویسنده : @امیـــــــFERESHTEHـــــــــد@

بهــــار را ببین


چگونه از خود


می تکـــانَد


برگ های فرسوده را


تـــو هم جـــــوانه ای بزن


سبـــــز شـــو


بـهـار


ادامه ی لبخـــندهای تــــو خـــواهد بود…..

 


برچسب‌ها: بهار, عید, سال جدید, 96